عــــاشـــقانــــه |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:, :: 10:48 :: نويسنده : رویایی با تو بودن
دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:, :: 10:47 :: نويسنده : رویایی با تو بودن
دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:, :: 10:45 :: نويسنده : رویایی با تو بودن
یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:, :: 14:18 :: نويسنده : رویایی با تو بودن
بی تو تنها گریه کردم تو شبای بی ستاره انتظار تو کشیدم تا که برگردی دوباره در غروب رفتنت ، لحظه هایم را شکستم زیر بارون جدایی با خیال تو نشستم پشت شیشه روز و شب ، دل به بارون می سپارم من برای گریه هام ، چشمه ها رو کم می یارم انتظار با تو بودن منو از پا درمیاره ترس از این دارم که بی تو ، تا ابد چشام بباره یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:, :: 14:14 :: نويسنده : رویایی با تو بودن
در آتش رهایم ، خدا شاهد است ! به غم مبتلایم ، خدا شاهد است ! شب است و دل و بیکسی ، وای من ! به درد آشنایم ، خدا شاهد است ! دگر صبر و تابی ، دگر طاقتی نمانده برایم ، خدا شاهد است ! دلم میگدازد در آتش ، دریغ ! به غم همنوایم ، خدا شاهد است ! شکسته است آیینه های مرا غم دیر پایم ، خدا شاهد است ! رسیده است تا نا کجا ، نا کجا طنین صدایم ، خدا شاهد است ! بگو جان ما را ز غم چاره چیست ؟ اسیر بلایم ، خدا شاهد است ! به شعر غریبم به شبهای غم ترا میسرایم ، خدا شاهد است ! یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:, :: 14:10 :: نويسنده : رویایی با تو بودن
در آتش رهایم ، خدا شاهد است ! به غم مبتلایم ، خدا شاهد است ! شب است و دل و بیکسی ، وای من ! به درد آشنایم ، خدا شاهد است ! دگر صبر و تابی ، دگر طاقتی نمانده برایم ، خدا شاهد است ! دلم میگدازد در آتش ، دریغ ! به غم همنوایم ، خدا شاهد است ! شکسته است آیینه های مرا غم دیر پایم ، خدا شاهد است ! رسیده است تا نا کجا ، نا کجا طنین صدایم ، خدا شاهد است ! بگو جان ما را ز غم چاره چیست ؟ اسیر بلایم ، خدا شاهد است ! به شعر غریبم به شبهای غم ترا میسرایم ، خدا شاهد است ! یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:, :: 14:8 :: نويسنده : رویایی با تو بودن
بی تو تنها گریه کردم تو شبای بی ستاره انتظار تو کشیدم تا که برگردی دوباره در غروب رفتنت ، لحظه هایم را شکستم زیر بارون جدایی با خیال تو نشستم پشت شیشه روز و شب ، دل به بارون می سپارم من برای گریه هام ، چشمه ها رو کم می یارم انتظار با تو بودن منو از پا درمیاره ترس از این دارم که بی تو ، تا ابد چشام بباره پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, :: 11:43 :: نويسنده : رویایی با تو بودن
غربت خودم را احساس می كنم غربتی در این دنیای غریب شكوه شكفتن در من پژمرده هیجان صدا در من شكسته بغض در گلوگاه دقایقم خفه شده و اشك ها یكی پس از دیگری بر گونه آرزوهایم می چكد آری ، آغاز دوباره زیست و هزاران بار مردن یعنی این یعنی پا نهادن در جاده بی انتهای هیچ یعنی گم شدن در پستویی از تنهایی یعنی در گور گناهانت خشكیدن یعنی انگشتانت را در چرخ شعرهایت له كردن من فرق سپیده و شامگاه را نمی دانم برای من همیشه همه چیز سیاه است و شاید در اوج شادی هایم خاكستری رنگ شود چهره هیچ كس را به یاد نمی آورم كسی برایم به یاد ماندنی نیست پرواز برایم ممكن نیست چرا كه نه فرشته ام ٬ نه پرنده من انسانم ، انسانی از جنس خاك پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, :: 11:41 :: نويسنده : رویایی با تو بودن
هرچه هست، جز تقدیری که مَنَش میشناسم، نیست! پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, :: 11:40 :: نويسنده : رویایی با تو بودن
ماه که بالا می آید تو نوشته می شوی، با تمامِ بودنت : که پیشانی ات ماه بود چشم هایت، خورشید خنده هایت، چکاوک نارنج زار. ماه که می رود آفتاب شود باد میآید کاغذهایم را ... تو را با خود می برد می شود ماه را با دست هایت نگه داری، غروب نکند؟ می خواهم درها و پنجــره ها را چفت کنم و تــو را برای همیشــه بنویسم پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, :: 11:40 :: نويسنده : رویایی با تو بودن
دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم ز تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده
آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم در حسرت فردای تو تقویمو پر می کنم هر روز این تنهایی رو فردا تصور میکنم هم سنگ این روزای من تنها شبم تاریک نیست اینجا به جز دوری تو چیزی به من نزدیک نیست هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده تنها مدا را می کنیم دنیا عجب جایی شده درباره وبلاگ یادمون باشه که هیچکس رو امیدوار نکنیم بعد یکدفعه رهاش کنیم،چون خرد میشه،میشکنه،و آهسته میمیره ...یادمون باشه که قلبمون رو همیشه لطیف نگه داریم تا،کسی که به ما تکیه کرده سرش درد نگیره...یادمون باشه قولی رو که به کسی میدیم عمل کنیم ...یادمون باشه هیچوقت کسی رو بیشتر از چند روز چشم به راه نذاریم چون امکان داره زیاد نتونه طاقت بیاره ...یادمون باشه اگه کسی دوستمون داشت بهش نگیم برو نمیخوام ببینمت چون زندگیش رو ازش میگیریم ... یادمون باشه هر موقع خواستیم از کسی جدا بشیم بهترین راه اینه که بهش بگی برای همیشه خدانگهدار،شاید طرف مقابلت ناراحت بشه و قلبش بشکنه ولی بهتر از اینه که منتظر بمونه موضوعات آخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها تبادل لینک هوشمند
لینک کنید و به من خبر بدین منتظرتون هستم عاشقانه بی بهونه نويسندگان
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|